خیلی حسین (ع) زحمت ما را کشیده است
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۲۲۳۸۴
چه کسی باور میکرد که اربعین غریبانه آن روزها به بزرگترین حماسه حضور در سراسر جهان و بینظیرترین اجتماع انسانی در طول تاریخ بشر تبدیل شود و همه ساله نوبت به اربعین که میرسد، دهها میلیون نفر از شیفتگان اباعبدالله الحسین بینش و منش او را بر صفحه دل بنشانند و در داغستان پنجاه و چند درجهای عراق این «نقشه راه» را به دست گیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان طی یادداشتی در ستون یادداشت روز کیهان با عنوان «خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است» نوشت: ۱- اینجا کربلا است. بیستم ماه صفر سال ۶۱ هجری قمری است. از شهادت امام حسین علیهالسلام و ۷۲ تن از یارانش، چهل روز گذشته است، در همین سرزمین و در همین نقطه. امروز جابربن عبدالله انصاری صحابه بزرگوار رسول خدا (ص) و یار و یاور پاکباخته امیرالمومنین علیهالسلام، همراه با عطیه عوفی که از تابعین و یکی از شیعیان پاکباخته امیرالمومنین (ع) و از رجال علم حدیث و مفسر قرآن است، در کربلا به زیارت تربت پاک سیدالشهدا و یاران شهیدش آمده است. جابر در کهنسالی بینایی خود را از دست داده است. به عطیه میگوید بوی حسین را استشمام میکند و راست میگوید، بیجستوجو و بیآنکه به این سوی و آن سوی برود، مدفن فرزند رسول خدا را مییابد و بر تربت حسین مینشیند. جابر با این خاندان آشناست. پدرش عبدالله یکی از ۱۲ نفری بود که در اُحد به هوای غنیمت، تنگه را رها نکرده بود و همانجا با یورش خالدبن ولید که در پس تنگه به کمین نشسته بود، به شهادت رسید. جابر در آن هنگام پانزده ساله بود و با پدرش عبدالله به اُحد آمده بود. عبدالله یکی از ۷۰ نفری بود که قبل از هجرت پیامبر اعظم به مکه رفته و در منا با رسول خدا (ص) بیعت کرده بود. جابر نیز در آن سفر همراه پدر بود. جابر در بسیاری از غزوات رسول خدا (ص) حضور داشت و در جمل و صفین و نهروان در رکاب امیر مؤمنان شمشیر زده و جنگیده بود...
ساعاتی بعد، کاروان کربلاییان که به اسارت رفته بودند از شام باز میگردند و با جابر و عطیه در سوگ شهیدان کربلا همنوا میشوند... غریبانه میگریند و از ستمی که بر آلالله رفته است به رسول خدا (ص) شکایت میبرند...
۲- سقف زمان، تاریک و ظلمانی است. فرزندان هند جگرخوار، همسر ابوسفیان و مادر معاویه، همان که در اُحد از شدت خشم و کینه نسبت به اسلام، سینه حمزه عموی پیامبر خدا را شکافته و جگر او را به دندان کشیده بود، بر منبر رسول خدا (ص) نشستهاند و داعیه خلافت الهی دارند! و به قول امیرمؤمنانعلیهالسلام، بر اسلام پوستین وارونه پوشاندهاند. حال و هوا چنان است که گویی این آیه از سوره روم، آن روز غمزده را وصف میکند: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس» و... هیچکس، حتی در دورترین افق ذهن خویش هم نمیتواند باور کند که این سقف ظلمانی شکافتنی است و سحر در راه است. انگار این آیه از سوره هود «أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ... آیا صبح نزدیک نیست»؟ در بشارت از شکافته شدن آن شب ظلمانی نازل شده است...
۳- چند سال قبل در یکی از یادداشتهای کیهان آورده بودیم «بعد از ظهر آن روز غمزده -عصر عاشورا- ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود و شیطان انگشت حیرت به دندان گزیده بود که فرزند رسولخدا (ص) را چه میشود؟ چه کسی را به یاری میطلبد؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیدهاند و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستادهاند!... پس حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تبدار، کدام لبیک را انتظار میکشد؟ شیطان دیده بود که در صحرای «منا» ماجرای ذبح اسماعیل با «فدیناه بذبح عظیم» خاتمه یافته بود، اینجا اما، اسماعیلها به خون غلتیدهاند و از «ذبح عظیم» خبری نبوده است. اینجا، در کربلا، سخن از «انالله شاء أن یراک قتیلا» در میان است. شیطان گیج شده بود، ساعتی بیشتر از حیات این جهانی حسین باقی نمانده است، ولی او همچنان ندای «هل من ناصر ینصرنی» بر لب دارد! فرزند زهرا با که سخن میگوید؟ و کدام جماعت را به یاری میطلبد؟ اینجا که کسی نیست!... شیطان نمیدانست -و حرامیان آن روز و امروز هم- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمینها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها... نمیدانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا... حسین ما، اما میدانست که «عصرخمینی» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان میپیچد و در «عصر خمینی» به گوش کربلاییهایی میرسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند». حسین در آخرین ساعات قبل از شهادت، کلام دیگری هم بر زبان داشت که بر گیجی شیطان افزوده بود، «هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ... آیا کسی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند»؟ شیطان میدانست حرامیان به غارت حرم آمدهاند، ولی نمیدانست که فرزند رسول خدا (ص) مدافعان حرم در عصر خمینی و خامنهای را به دفاع فرا میخواند. همانها که سربند «کلّنا عبّاسُکِ یا زینب» بر پیشانی داشتند و روز حادثه که رسید، قلب سپاه یزیدیان زمان را شکافتند و دست پلید آنان را از حرم آلالله در شام و عراق و ایران کوتاه کردند و به قول حضرت آیتالله سیستانی «جمهوری اسلامی اگر نبود، داعشیها عراق را جمع میکردند».
۴- آن روزها، چهل روز بعد از شهادت فرزند رسول خدا (ص) که به اسارترفتگان واقعه جانسوز کربلا به کربلا بازگشته و غریبانه با جابر و عطیه بر غربت اسلام گریسته بودند، چه کسی باور میکرد که اربعین غریبانه آن روز به بزرگترین حماسه حضور در سراسر جهان و بینظیرترین اجتماع انسانی در طول تاریخ بشر تبدیل میشود و همه ساله نوبت به اربعین که میرسد، دهها میلیون نفر از شیفتگان اباعبدالله الحسین بینش و منش او را بر صفحه دل مینشانند و در داغستان پنجاه و چند درجهای عراق این «نقشه راه» را به دست میگیرند و به یاد شهدای کربلا و به منظور تداوم راه آنها فاصله هشتاد و چند کیلومتری نجف تا کربلا را پای پیاده طی میکنند و همه ساله نیز بر تعداد آنان افزوده میشود. دهها میلیون عاشق جامانده را نیز باید به شمار آنها افزود. دیروز استاندار کربلا اعلام کرد که امسال تعداد زائران افزون بر ۳۰میلیون نفر است.
۵- رسانههای جهان سلطه اگرچه اصرار دارند راهپیمایی اربعین، این بزرگترین حماسه حضور در جهان را سانسور کنند، ولی گاه و بیگاه گزارشی هرچند کوتاه، اما در مواردی گویا از این واقعه بزرگ مخابره کردهاند. از آن میان فقط به دو نمونه بسنده میکنیم. خبرنگار روزنامه آمریکایی «هافینگتون پست» مینویسد:
«یک بخش از این مراسم سوگواری که هر مشاهدهکنندهای را بهتزده میکند دیدن این صحنه است که هزاران چادر که آشپزخانه موقت هستند توسط روستاییان منطقه در کنار مسیر زائران برپا شده است. گردانندگان موکبها، جلوی زائران را میگیرند، با آنها راه میروند و از آنها خواهش میکنند که دعوت آنها را بپذیرند که اغلب شامل یک مجموعه کامل از خدمات مناسب برای پادشاهان است؛ در ابتدا پاهای شما ماساژ داده میشود، سپس غذای گرم و خوشمزه تعارف میکنند و بعد از آن از شما دعوت میشود که استراحت کنید، در حالی که لباسهای شما شسته و اطو زده میشود و بعد از بیداری به شما بازگردانده میشود و البته همه این کارها رایگان و با مهربانی صورت میگیرد»؛ و خبرنگار واشنگتن پست در گزارشی آورده بود: «اگر دنیا حسین، پیامش و جاننثاریاش را شناخته بود، همه میتوانستند ریشههای باستانی داعش را پیدا کنند و بفهمند که عقیده این گروه برای مرگ و نابودی از کجا سرچشمه میگیرد. قرنها پیش بود که بشریت در کربلا بنیانگذاری وحشیگری و جنایت را شاهد بود. وحشیگری و جنایتی که در قتل حسین خلاصه شده بود. این اتفاق مواجهه ظلمت مطلق با نور درخشان بود. مقابله فساد با فضیلت. از این روست که روح حسین تا به امروز زنده مانده است و حضورش با تمام جنبههای زندگی این افراد گره خورده است... و هیچ تحریم رسانهای نمیتواند نور او را خاموش کند. حسین کیست؟ سؤالی با این عمق که میتواند باعث شود افراد، دین خود را تغییر دهند و تنها زمانی میتواند پاسخ داده شود که شما با پای پیاده به حرم حسین رفته باشید»...
۶ ـ در احادیث و روایات معتبر آمده است که حضرت بقیةالله الاعظم ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- به هنگام ظهور، خود را با شاخصهِ فرزند امام حسین علیهالسلام به مردم دنیا معرفی میفرمایند. پس مردم دنیا باید امام حسین ما را بشناسند. آیا راهپیمایی دهها میلیونی اربعین که همه ساله نیز بر تعداد و شمار زائرانش افزوده میشود بخشی از معرفی امام حسین علیهالسلام به جهانیان برای روز موعود نیست؟ مرحوم آیتالله بهجت، راهپیمایی اربعین را در همین سمت و سو تعبیر میکردند.
حالا به این کلام حکیمانه از رهبر معظم انقلاب توجه کنید؛ «در زمانهای که عدّهای خونخوار به دور از انسانیّت، نام اسلام را به یغما بردهاند و به اسم دین، نفرت و وحشت و هر آنچه که غیرانسانی است را در جهان پراکنده میکنند و مایۀ شرم اسلام و مسلمانان گشتهاند این خبر در جهان منتشر میشود که ۲۰ میلیون نفر، مسلمان، شیعه و سنی، عاشق، لبریز از عواطف انسانی، در اوج زیبایی و شکوه، صفا و صمیمیّت، در کربلا و در حرم حسین (ع) حاضر شدهاند جهانیان را شوکه میکند. آنگاه این علامت سؤال در ذهن غیرمسلمانان شکل میگیرد که این حسین (ع) کیست که همه را پروانهوار به دور خود جمع کرده است و چرا هیچگاه از این نوع از اسلام برای ما گفته نشده است و همیشه اسلام وهابی و سلَفی و دور از انسانیّت در رسانههای غربی منتشر شده است»؟!
۷- و بالاخره اشاره به این چند خبر که در معرفی اربعینیها فقط اندکی از بسیارهاست نیز لطافت خاص خود را دارد:
دخترک عراقی ۵ یا ۶ ساله است. سبد کوچکی در دست دارد. چند جفت جوراب در سبد است. دخترک در مسیر راهپیمایی انبوه جمعیت از نجف به کربلا ایستاده و به زائران، جوراب تعارف میکند. خود دخترک اما، پا برهنه است!... پدر جان چند سال داری؟... ۸۴ سال... با این قد خمیده و عصا در دست برای چه آمدهای؟!... آمدهام به مولایم اباعبدالله الحسین بگویم، فراموشت نمیکنیم... سلام برادر! از کجا میآیی؟ از فرانسه. صلیب بر گردن داری؟!... مسیحی هستم ... مسیحی و پای پیاده در مسیر کربلا؟!... پیامبرمان فرق میکند، ولی امام حسینمان یکی است... آقای راننده! از جاده اصلی منحرف شدهاید. قرار است ما را به نجف ببرید ولی... به اهالی روستایمان قول دادهام برایشان زائر بیاورم... امشب را میهمان روستایمان باشید، صبح زود به نجف میرویم... جان ابوالفضلالعباس مرا نزد اهالی روستایم شرمنده نکنید! منتظر شما هستند... چه میکنی برادر جان! تو را به خدا خجالتم نده... چرا پایم را بوسیدی؟... پای تو؟!... پای تو نیست، پای همه شیعیان است... غبار راه حسین بر آن نشسته است... اتفاقی افتاده؟ جوان از مامور پلیس عراق میپرسد. نه چیزی نیست. باید با من به چادر فرماندهی بیایید!... به چادر فرماندهی که میرسند، افسر عراقی خم میشود و پای برهنه و خاکآلود جوان را میبوسد... جوان، یکّه میخورد... اشک در چشمان افسر عراقی حلقه میزند...
منبع: کیهانمنبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان اربعین حسینی پیاده روی اربعین فرزند رسول خدا ده ها میلیون علیه السلام میلیون نفر امام حسین همه ساله حسین ع آن روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۲۲۳۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رابطه عاشقانه به خون کشیده شد / قتل هولناک زن جوان با ضربات چاقو
به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، ظهر یکشنبه بیست و ششم فروردین ماه امسال، صدای مشاجره شدید زن و مرد جوانی در یکی از خیابانهای محله گاندی، سکوت ظهرگاهی را در هم شکست و دقایقی بعد وقوع یک قتل به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ گزارش شد.
بیشتر بخوانید: اولین تصاویر بدون چشمبند از ضارب مردم در اتوبوس + عکسبهدنبال اعلام این خبر، تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.
تیم جنایی در محل حادثه با جسد زنی ۳۷ساله مواجه شدند که از ناحیه شکم، گردن و کمر هدف ۲۰ ضربه چاقو قرار گرفته و به قتل رسیده بود؛ بررسیهای اولیه نیز نشان میداد مرد جوانی که با مقتوله در ارتباط بوده در جریان مشاجرههای شدید لفظی، دست به این جنایت هولناک در خیابان زده است.
تحقیقات ابتدایی از شاهدان عینی حادثه حکایت از آن داشت؛ این ۲ نفر که با هم آشنا بودند، چند دقیقهای بهدلایلی نامشخص با یکدیگر مشاجره شدیدی داشتند و مرد جوان بهصورت ناگهانی با چاقویی که همراه داشته با ضربات بیرحمانه مرتکب قتل شده است و درحالی که گوشی مقتوله در دستانش بوده قبل از رسیدن پلیس از صحنه جرم گریخته است.
پس از پایان تحقیقات میدانی در محل جنایت، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی مأموریت یافتند با اقدامات اطلاعاتی و بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف صحنه جرم، ابتدا مخفیگاه قاتل را شناسایی و سپس با دستور قضایی نسبت به دستگیری وی اقدام کنند.
پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی، کارآگاهان اداره پلیس آگاهی با تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی گسترده متوجه شدند پسر جوان شبانه تهران را به مقصد یکی از شهرهای شمالی کشور ترک کرده و احتمالا قصد دارد تا برای همیشه از ایران خارج شود.
تحقیقات جنایی همچنان ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان با روشهای علمی و بهرهگیری از شیوههای کشف نوین جرم مخفیگاه متهم را در یکی از روستاهای گرگان ردیابی کردند.
کارآگاهان پس از دریافت این اطلاعات مهم بیدرنگ راهی مخفیگاه موردنظر شدند و پس از تعقیب و مراقبتهای نامحسوس مرد جنایتکار را با یک عملیات ضربتی دستگیر کردند.
متهم در جریان بازجوییهای اولیه به جرم خود اعتراف کرد و ماجرای جنایت را اینطور توضیح داد: از چندی دختر جوان قصد داشت تا رابطه عاشقانه ما را به پایان برساند که بهخاطر همین موضوع خیلی عصبانی شدم و با او در حوالی خیابان گاندی قرار ملاقات گذاشتم.
مرد جنایتکار ادامه داد: هنگامی که زن جوان را در خیابان دیدم سر همین مسئله با یکدیگر مشاجره کردیم که ناگهان من کنترل خود را از دست دادم و با چاقویی که در جیب داشتم او را باضربات متعدد به قتل رساندم و به سمت خانه یکی از آشناهایم به گرگان رفتم اما چند روز بعد توسط پلیس دستگیر شدم.
متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده و تحقیقات تکمیلی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
انتهای پیام/
کد خبر: 1228872 برچسبها اخبار حوادث